مادرِ دو دختر بودن
سلام دختر کوچولوها
سلام نیک آفرین
سلام نیلی
آخ که مادر بودن چقدر سخته و شیرینه ... آخ که این خستگی های خلسه آور این دوران از هزاران سرخوشی لذت بخش تره . اگه این خستگی ها بزارن براتون بهترین مادر دنیا میشم دخترا ... بهتون قول میدم ... این روزهای پر از خستگی مامان بزودی تموم میشه . دیدید در چشم بهم زدنی نیلی امروز چهل روزه شد و ما تقریبا داریم به ثبات زندگی نزدیک میشیم به آرامش مادر دختری ... آرامش خانوادگی .
وقتی نیلی به دنیا اومد از خدا خواستم انگیزه و قدرت هزاران مادرو بهم بده تا محبتی که بین شما تقسیم شده ، برای هر دوتا تون کافی باشه . خدا هم مثل همیشه دست آرزوهامو گرفت ... خدایا شکرت از اینهمه خوبی .
نیک آفرین چند روزپیش وقتی من خیلی خسته و بی خواب بودم بهم گفتی به رویاهات میرسی اگه اعتقاد داشته باشی . فهمیدم که از جایی شنیدی ولی اینقدر به موقع بهم گفتی که تموم خستگیهام پر کشیدند ... پرنده ای شدند و از پنجره بیرون رفتند ... رفتند که تو جنگل های انبوه این سرزمین گم بشن تا دیگه هرگز چشمم بهشون نیافته ... مامان فدای اون فکرای لطیفت بشه .
نیلی ... نیلی کوچولوی مامان ... دختره احساساتی من ... مامان فدای اون گریه هات بشه وقتی که گرسنه یا خوابت میاد ... با همون حالت گریه انگار داری باهام حرف میزنی که مامان کجا بودی ... چرا دیر کردی !!!! مامان خیلی دوستتون داره دخترا ... بابا هم . شما امید های زندگی ما هستین ... همه چیز ما .