عید و باز کبوترا خواب می بینن ماهی شدن...
سلام دختر کوچولو
سلام به تو که داری یک بهار دیگه از زندگیتو شروع می کنی
سلام به سبزی دستهای تو که خود ِ خودِ بهاره
سلام به مهربونی دستهای تو و عطرآسمانی اش که گاهی دلم می خواد اونقدر کوچیک بشم که مثل یه عروسک توی دستهات بخوابم ... یه عروسک که تو مادرش باشی . هی دختر کوچولو ... من همچنان مادر توام و بهار دیگری از را رسیده .... بهار اومده و همه ی این دید و بازدید ها و شادی ها به خاطر نو شدن ... و من هم عاشق تازه شدنم ... عاشق لبخندهای نو ...
عید و باز کبوترا / خواب می بینن ماهی شدن
شیرن و نعره می کشن / عکس رو ده شاهی شدن
عید و باز تو سینما / فیلمای رنگی می ذارن
قصه ی مرد شیشه ای / بانوی سنگی میذارن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی