نیک آفریننیک آفرین، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

دخترانه ها

مادر تو

1391/8/12 11:39
نویسنده : مامان تو
1,787 بازدید
اشتراک گذاری

 

                                                          

سلام دختر کوچولو 

صبح جمعه ات بخیر . از صبح تا حالا هرچی صدات می کنم، تکون نخوردی ، فکر کنم هنوز خوابیدی خرس کوچولو ی من .

 ببین دختر کوچولو  بیا با هم دوست باشیم ... از الان تا وقتی قلب من آخرین ضربه های حیات رو می زنه . قبول ؟

 می دونی مامانت آدم عجیبیه بین آدمها ... بعد که بزرگ شدی خودت می فهمی . مامانت ، قبلا دختر کوچولوی ساده ای بود که الان تبدیل به یه آدم ساده شده ... همیشه قبل و بعده حرف زدن می خنده ... وقتی دلش بگیره همه می فهمن ... مامانت یه پدر مهربون داره که همش عکسش روی میز مطالعه اش هست . شاید قلبش رو از او به ارث برده ... و شاید تو هم قلب اونو به ارث ببری . ارث چشمگیری نیست ولی همش احساس می کنی  موضوعی برای خوشحال بودن وجود داره ...  و شبها که خوابیدی خواب می بینی دوتا پر درآوردی و  داری پرواز می کنی ... خلاصه از این احساسات عجیب و غریب پیدا می کنی . و تخیلت اونقدر قوی میشه که  همیشه فکر می کنی ، هر سال با اولین برف ، فرشته ای برای بردنت میاد که پرهاش شکسته ... نه  می تونه دیگه تو رو  ببره نه خودش برگرده بالا ... و  هی برفا رو کنار میزنی ببینی کجاست ... و بعد ... منتظر سال بعد می مونی .

باور کن اگه تو ی این دنیا تخیل نداشته باشی نمی تونی زندگی کنی ... مادرت وقتی فقط یه دختر بچه بود و توی باغها می چرخید و باد لای موهاش می وزید ، آره درست همون موقع به تو فکر کرده بود که خوبی های زندگی رو بهت نشون بده ... آره  دختر کوچولو .. به تو که مال این روزهای منی . 


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به دخترانه ها می باشد