آذرماه همیشگی من
سلام دختر کوچولو
سلام دختر کوچولو ها
سلام به مادرتون که هنوز هم فکر میکنه دختر کوچولوی همین بیست ساله پیشه
آذر همیشه ماه قشنگی برای من بوده ... ماه تولد و خوشبختی ... ماه شادی های غمیگن ... ماه غم های شاد .ماه تولد مادرتون که بابایی می گه کوچولو ترین دختر دنیاست.
و اما این روزهای های آذر خیلی زیبا تر از سالهای دیگه است چون تازه با خبر شدیم نی نی کوچولویی که تو راهه یه دختر کوچولوی دیگه است که به جمع دخترانه های ما اضافه میشه. خداروشکر ... خدارو شکر که خدا هوای ما سه تا دخترا رو داره ... بابابیی هم خوشحاله و من خوشحال تر ... مطمئن سه تایی به ما بیشتر خوش میگذره و خدا از اون بالا و بابایی از همین جا ها مراقب ماست.
راستی نیک آفرین این روزها تو خیلی دختر بزرگی شدی ...همه چیزا رو خوب درک می کنی و با مهربونی هات دل مارو می بری. بهت میگم تو بزرگ شدی ؟ میگی : یه ذره کوچولو ام ... و ما می خندیم. جالبه که دیگه همهی حرفارو میگی ... دیگه احتیاج نیست برات تکرار کنم. مثل بچه های 2 سال و نیمه حرف می زنی و همه از شیرین زبونی تو خندشون میگیره . خب خدارو شکر با اینکه همیشه ما با هم تنها بودیم تو اینهمه زود حرف زدنت کامل شد . عاشق نقاشی کردن و ماهی کشیدن هستی ... عاشق کتاب و شعر خوندن ... عاشق سنتور زدن با کمک بابایی ... عاشق پارک رفتن و دیدن نی نی های دیگه ...و وقتی بابایی از اداره بر میگرده اول باید یه ده دقیقه به حرفای تو گوش بده که کارای اون روزت رو تعریف میکنی .
منم این روزها سرگرم کار همیشگی ام یعنی درس خوندنم ... سرگرم نگهداری از تو و نی نی کوچولوی توی دلم ... سرگرم زندگی کردن با زندگی ...