اولین فصل زندگی تو
سلام دختر کوچولو
شب و روزت بخیر . میخواستم چیز دیگه ای بگم ولی زودتر از اون می نویسم تا تو بعدها بخونی که تو سه ماهه شدی و الان یک فصل از زندگی تو گذشت ... فصل بهار رو دیدی ... هوای خوب ، گلهای زیبا ، درختا ، گنجشکها ... آدمها با لباس های رنگ شاد ... ساحل دریا ... و هزار چیز زیبای دیگه رو ... چقدر خوب که فقط زیبایی ها رو دیدی ... آره دخترم ، دنیا جای زیباییه ... و تو باید یاد بگیری همیشه همه چیز رو زیبا ببینی ... هرچند که زشتی های دنیا هم کم نیست .
سهراب سپهری یه شاعریه که همه چیز رو لطیف و زیبا میدید . سهراب میگه " قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه ی اشکال ..."
امروز می خواستم برای تو درد و دل کنم چون مثل همیشه ، برای تو نوشتن خوبه ... ولی وقتی صبح آفتاب به اتاقمون سرک کشید فهمیدم دلتنگی های من با کوچکترین دلخوشی ها تمام خواهد شد ... حتی با تابیدن نور صبحگاهی خورشیدی که شب گذشته از نبودنش دلتنگ شده بودم . و زندگی یعنی همین !