اولین حرف های من
بالاخره یک شب که ما خواب بودیم آقای لک لک، یه نی نی کوچولو برای ما آورد . یه دختر کوچولو که مدتها پیش از این خوابش رو دیده بودم ، که شبیه من می خندید و شکل کودکی های من بود .
اینها رو اینجا نوشتم که بگم من مدتها پیش ،مدتها پیش از اینکه حتی فکرت از سر من گذشته باشه برای تو دلتنگ می شدم ، و گاهی شبها صدای خنده های تو از دورها به گوش می رسید . از این روز ها ...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی